آشنا

آخرین نظرات
  • ۲۹ آبان ۹۴، ۰۱:۳۷ - ناشناس
    :-)
  • ۹ مهر ۹۴، ۰۰:۵۸ - احمدرضا عابدین پور
    !
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۴، ۱۱:۲۲ - آبی آسمانی
    :)
  • ۱۷ اسفند ۹۳، ۱۳:۳۸ - آبی آسمانی
    :)

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

الاسلام علیک یا علی بن موسی الرضا
باز هوای حرمت، حرمت آرزوست...
باز با خوب ها خریدم.
باز خواب های اتوبوسی.
باز سرمای گرم حرم.
باز سال تحویل جلوی میدون آب.
باز دور هم بودن.
باز گریه و خنده.
باز « مامیریم اردو ما میریم اوردو تو جیب ها مونه پسته و گردو » اما پسته نیست.
باز « زنده می کنیم خاطرات قدیم ما تو سفر ».
باز السلام علیک یا علی بن موسی الرضا...
باز هوای حرمت...

بعد از شش ماه  !

بعد از این همه اذیت !

بعد از این همه روی صندلی چوپی خشک نشستن !

بعد از کلی ساندویچ که از بوفه گرفتیم !

بعد از این همه پیراشکی شکلاتی که از نونوایی سینا خریدیم !

بعد از این همه بحث های الکی !

بعد از کلی امتحان Open Book !

بلاخره تموم شد !

میتونیم یه بیست روزی استراحت کنیم !

ولی ...

چقدر زود گذشت ! حیف !

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

عقل میگوید بگو *** دل میگوید صبر کن
عقل میگوید آب از سرت گذشته *** اما دل میگوید خراب رفاقت

نامرد؛ این دو سه روز آخر مدرسه ها چه قدر دیر میگذره، هر ساعتش به اندازه یه هفته میگذره...

کاش یه برنامه ای بود که خودش بفهمه می خواهی فارسی تایپ کنی یا هرچی...
همیشه این جوری میشه:

sghl o,fd
اصن یه وضی هس.

روی پلاکی حک کردم  یا حسیــن

تا در مجلس سینه زنیش

روی سینه ام حک شود

یا حسیـــن