آشنا

آخرین نظرات
  • ۲۹ آبان ۹۴، ۰۱:۳۷ - ناشناس
    :-)
  • ۹ مهر ۹۴، ۰۰:۵۸ - احمدرضا عابدین پور
    !
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۴، ۱۱:۲۲ - آبی آسمانی
    :)
  • ۱۷ اسفند ۹۳، ۱۳:۳۸ - آبی آسمانی
    :)

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

این روز ها کودکانی را می بینم .

که آرزوی داشتن دمپایی پلاستیکی آبی رنگ جدیدی را دارند .

و من هنوز شکر گذار داشته هایم نیستم .

 

 

+ تو تنهایی وقتی منتظری چه چیز هایی که به دست نمیآد .

+ یکی کربلاست، یکی داره خدارو میبوسه، یکی هم ... ست. و من اینجا پشت میز کامپیوتر نشتم .

+ بقول دوستان، ظاهرا باید ریشمون رو بزنیم و پنجشنبه شب ها برم تو چمران ... بدیم .

+ این قدر از خودم بدم میاد که تو مکالمه هام همش از کلمه های انگلیسی استفاده میکنم .

چه پروانه زیبایی بود .

همان پروانه ای که از روی ضریحت برخواست .

همان که دور همه چرخید و من را از قلم انداخت .

 

 

+ امروز یه کاروان حرکت میکنه،

مبدا : مدینه

مقصد :

انگشتر رو که برداشتم،تسبیح هم دارم.
نکنه دلمو نبرم.


+ در حرم امام مهربانی ها دعا گو هستم.

دلم را گرفته بودی .

اما .

خودم پس گرفتم .

خسته بودم .

گریان .

یک سال زندگی کردم برای سه روز .

اما نشد .

امسالی که میخواستم خدا را ببوسم .

دلیلش هم خودم میدانم .

کاش تشنه تر این یک سال را زندگی میکردم .